خونه ی شعر باف پر بود از سوژه های که با ادم حرف می زدن سوژه ها ی که خودشون رو اماده کرده بودن تا مهمون قاب دوربینم باشن.
The poetry house was full of subjects that were spoken by the subjects that they were ready to be in the frame of my camera
خونه ی شعر باف پر بود از سوژه های که با ادم حرف می زدن سوژه ها ی که خودشون رو اماده کرده بودن تا مهمون قاب دوربینم باشن.
The poetry house was full of subjects that were spoken by the subjects that they were ready to be in the frame of my camera
خانه ی تاریخی شعر باف / یه خونه قدیمی و البته تو دل کوچه پنهون شده بود واردش که شدم یه حس ارامشی بهم داد که دوست داشتم ساعت ها اون جا باشم یه خونه ی زیبا و اروم با صدای گنجیشک ها و انار های خشک شده روی درخت...
Historic house of poetry / old house, and of course you were in the alley hiding. Inside it I got a sense of calmness that I would like to stay there for hours. A beautiful and beautiful house with the sounds of the treasures and pomegranates on the tree
خانه ی کوچک قدیمی که ادم رو می بره به روزگاران قدیم
The old little house that goes to the old days
خانه های به جامانده از تاریخ (بانک شاهی قدیم در یزد)
Homes Remaining from History (Old Bank of Yazd)
بازی بادگیر و درخت نارنج
وارد این خونه قدیمی که شدم درخت نارنجش عجیب حالم رو خوب کرد این خونه توی نارنجستان و عمارت و بادگیرش تعریف شده بود.
The game is winding and the orange tree
I
arrived at this old house, when my strange orange tree was fine. This
house was defined in Narenjestan and its mansion and winding
خانه ی قدیمی و عطر نارنج
وجود درخت نارنج که از پایین سرک کشیده به بالا تا عطر نارنجش رو هدیه کنه به عمارت بالا درخت نارنجی که سوگلی این خونه شده ...
The old house and the
orange aroma / The presence of an orange tree that rushed down from the
bottom up to the orange aroma to the high-rise mansion of the orange
tree that was the gate of this house
یه در چوبی ورودی یه خونه قدیمی که من رو به میزبانی خودش دعوت کرد اینقدر این خونه گرم و صمیمی بود که انگار من قبلا اینجا بودم انگار تو این خونه کلی خاطره دارم...
I was in the wooden door of an old house inviting me to my house so warmly and warmly as if I had been here before, as if I had this memorial home
اتاقی کوچک توی یه خونه قدیمی که میزبان کار های زیبای دستی شده بود و به کار ها معنا داده بود و تبدیل شده بود به یه گالری گرم و دنج که لذت از کارهای دستی را چند برابر کرده بود...
A small room in
an old house that hosts beautiful handwork and meaningful work has
become a warm and cozy gallery that has multiplied the pleasure of
handwork
خمره و دیزی سنگی / توی حیاط با شکوه شکوهی چند در اتاق چوبی بود و با پنجره های رنگی رو به روی در چوبی خمره و دیزی سنگی قرار گرفته بودند تا از راز های این اتاق سر در بیارن این خمره ودیزی سنگی یادگار همین خونه هستن...
There was a stone in the courtyard with magnificent splendor in a wooden room, and with colored windows on a wooden crumble and a stone daisy to put the mysteries of this room into the vault and the stone wall of this house