بام خانه ی رفیعیان که کتابخونه گردشگری نام گرفته جای فوق العاده زیبای هست که تمام بافت قدیمی شهر زیر پاهام بود و از زاویه های مختلف میشد مسجد جامع را دید.
The roof of the house of Rafiyans, called the Tourism Library, is a wonderful place, all of which was the old city under the feet, and from different angles could see the mosque
www.instagram.com/kojaberimyazd
این کوچه های از جنس کاهگل برای خودشون جهانی دیگر هستن وقتی توی این کوچه ها راه می رفتم انگار توی اغوش یه جهان دیگه بودم.
These downhill alleys are another for themselves. When I walked in these alleys, it was as if I was embracing another world
روزنه ی که وقتی توی اون رو نگاه می کنی یزد رو یه جهانی بی مثال می بینی
The stomp where you look at Yazd is a non-existent world
www.instagram.com/kojaberimyazd
به جاماندگان تاریخ مکان های استراحت زرتشتیان یزد زمانی که به مردگان خودشون سر می زدن
History of Yazd Zoroastrian resting places when they go to their dead
گنبد زیبای مسجد جامع توی بافت قدیمی یزد پادشاه ی می کنه و روی هر بامی که رفتم خود نمای می کرد
The beautiful dome of the mosque is king in the old fabric of Yazd, and he shows on every roof I went to
برای دنبال کردن ما در اینستاگرام اینجا را کلیک کنید.
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی:
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟
یک بامی در دل خونه ی که تو کوچه ها پنهون شده بود ومن رو فقط با یه تابلو بهش می رسوند شهر زیر پاهام بود.
A city in the heart of the house where you were hiding in the streets and bringing me with only a picture. The city was under the feet
www.instagram.com/kojaberimyazd
یه خونه ی قدیمی که حال و هوای من و برد به روزهای که نبودم اما حسشون می کنم یه حوض بزرگ چند تا درخت و انار و نارنج و پاییزی که عجیب با این خونه رفیق بود.
An old house that was my weather and the days I did not feel but a big pond of a few trees and pomegranate and orange and autumn that strangely was a friend of this house
www.instagram.com/kojaberimyazd
