از بام خانه ی قدیمی و زیبا سرک کشیدم به خانه ی که در همسایگی اش بود، سوت و کور بود انگار مدت ها ست کسی سراغی از این خانه نگرفته و تنها میان بادگیرها مانده است
From the roof of the old and beautiful house, I headed to the house in his neighborhood, whistling and blind. As if for some time somebody had not come to this house and remained alone among the winders.
فصل تابستان و هندوانه و یزد
توی یه بازارچه ی قدیمی به اسم بازارچه حاج علی اکبر روغنگر چند حجره میوه فروشی بود و بوی نم کاهگل و هندوانه که حال و هوای تابستون رو به این بازارچه اورده بود.
Summer season and watermelon and yazd
In an old market called Haj Ali Akbar Oliberger, a number of fruit trees were sold, and the smell of nymphs and watermelons that brought the summer to the market.
روزنه ی به سمت گنبد مسجد جامع بام ها ی زیادی رو دیدم که بعضی از اون ها روزنه های داشتن که گنبد مسجد جامع رو نمایش می دادن و کمتر کسی متوجه این زیبای های پنهان می شد ...
There was a lot of roofing on the dome of the mosque, some of which showed the opening of the dome of the mosque and nobody noticed those hidden beauties.