صدای تار قالی فضای خونه ی قدیمی رو پر کرده بود
The voice of the carpet filled the old house space
صدای تار قالی فضای خونه ی قدیمی رو پر کرده بود
The voice of the carpet filled the old house space
توی کوچه های اشتی کنون خونه ی بود که وقتی واردش می شدی عطر قدیم رو می داد عطر خونه های مادربزرگ، خالی بود اما صدای خنده ها و شلوغی قدیم رو می تونستم از در و دیوارش بفهمم.
In the streets you were at home, when you arrived, you got the old fragrance. The fragrance of the grandmother's houses was empty, but I could hear the sounds of old laughter and the old crowd in my wall and in the wall
بوی کاهگل ، بادگیر سرک کشیده ،کوچه ها ی آشتی کنون عجب هارمونی قشنگی
The smell of the straw, the winding road, the streets of reconciliation, the beautiful harmony